سرو ابرکوه؛ قصهای از زندگی شهید حاصلی
داستان کوتاه «سرو ابرکوه» بهیاد امدادگر شهید، قاسم حاصلی؛ سرو ابرکوه آرام و پابرجا قد برافراشته بود. باد ملایمی که میوزید، شاخهها و برگهایش را نوازش میکرد. پرندگانی که سالیان سال در لابهلای آن لانه کرده بودند، با درخت انس گرفته و دوستش داشتند. سرو ابرکوه در سالهای بسیار زیاد زندگیاش برای خود هویت و شخصیت والایی بههم زده بود. او دوران و روزگارهای فراوانی را دیده بود؛ خندهها و گریهها، خوشیها و رنجها، پیروزیها و شکستها و صلحها و جنگهای بسیاری را تماشا کرده بود. دل و ذهنش پُر بود از خاطراتی فراموشنشدنی. اگر توان سخن گفتن با آدمها...