از سنگر تا سنگر؛ داستان کوتاهی از زندگی شهید همرنگ نژاد
داستان کوتاه از سنگر تا سنگر، براساس زندگی شهید همرنگ نژاد؛ «بچهها در همین چند روز که عملیات شروع شده، پنجاه، شصت تا از هواپیماهاشونو زدن؛ اونا هم مثل ماری که زخمخورده، کم آوردن و شیمیایی میزنن، بمب خوشهای میزنن؛ حالا هم که از طریق ستون پنجم و نفوذیهاشون فهمیدن که این جاده محور اصلی عملیاته، دائم با هواپیما و راکت و موشک گرفتنش زیر آتیش!» راننده بود که این را گفت؛ محمد دستی به محاسنش کشید و به اطراف جاده نگاه کرد. بیابان پُر بود از ماشینها و تانکها و نفربرهای منهدم شده و سوخته که هنوز هم از...